باید از چه کسی شرم کرد؟

ساخت وبلاگ

باید از چه کسی شرم کرد؟

مردی آلوده به گناه بود و در کارهای نادرست و زشت عمر گرانمایه را هدر می داد.

این مرد که مواظبت می کرد تا کسی او را در هنگام کارهای زشت مشاهده نکند، روزی چشمش بر آدم پرهیزکاری افتاد.

مرد گناه کار ، با مشاهده ی آن بنده شایسته خدا خجالت کشید و در حالی که سعی داشت خودش را از چشم او مخفی سازد گفت:

آه که رسوا شدم

مرد پرهیزکار که مّدت ها از کار آن مرد خبر داشت به شنیدن این سخن برافروخته گردید و گفت:

ای جوان! آیا از مشاهده من شرمگین شدی؟! -

جوان سر پایین انداخت و گفت:

بلی؛ شرمنده هستم.

مرد پرهیزکار پرسید:

چرا احساس شرمندگی می کنی؟ -

جوان پاسخ داد:

زیرا شما مردی خدا پرست هستید و من نمی خواستم از آلودگی و گناهم آگاه شوید.

پیر خدا شناس که با پرسش های خویش ، هر لحظه بیشتر به مقصود نزدیک می گردید به او گفت:

تو از من به خاطر خدا پرستی ام شرم می کنی و خجالت می بری؛ پس چرا از خود پروردگار شرمگین نمی گردی؟ -

نباید همی شرمت از خویشتن که حق حاضر و شرم داری ز من

چنان شرم دار از خداوند خویش که شرمت ز همسایگان است و خویش

جوان در حیرت و تفکر بماند ، و پیر خدا شناس به راه خویش گام نهاد.

ساعتی که گذشت ، سخن حق آن پیر خدا شناس ، اثر خویش را بر جای گذاشت و جوان سرافکنده و شرمگین، با پروردگارش عهد بست که بیش از آن ، گرد گناه و آلودگی نگردد و از خطاکاری دست بردارد

یکی متـفق بــود بر منکــری گـذر کرد بر وی نکو محضری

نشست از خجالت عرق کرده روی که آیا خجل گشتم از شیخ کوی!

شنید این سخن پیر روشن روان بر او بربشورید و گفت ای جوان

نیاید همی شرمت از خویشتن که حق حاضر و شرم داری ز من؟

نیاســایی از جانب هیچ کس برو جانب حق نگه دار و بس

چنان شرم دار از خداوند خویش که شرمت ز بیگانگان است و خویش

بوستان سعدی

خودارزیابی:

1- چرا جوان پس از این که فهمید مرد پرهیزکار گناه او را دیده ناراحت شد؟

2-هدف پیر خدا شناس از سوال هایی که می پرسید چه بود؟

3- مفهوم کلی درس" باید از چه کسی شرم کرد" چیست؟

4-

ادبیات متوسطه اول...
ما را در سایت ادبیات متوسطه اول دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0adabyat1 بازدید : 323 تاريخ : شنبه 8 آبان 1395 ساعت: 8:49