روان خوانی کژال
زبان <<کُردی >> یکی از زبان های ایرانی به شمار می آید. کردها که از اقوام دیرینه و نژادة
اصیلِ ایرانی اند، به این زبان سخن می گویند. در داستان <<کژال >> که در دهکده ای از مناطق
کردنشین کشورمان می گذرد، کاربردِ برخی از واژه های کردی را می توان دید؛ از جمله:
روان خوانی کژال
کَژال: همان غزال است، که در داستان، نام مادرِ روناک است.
روناک بر وزنِ <<خوبان : روشن؛ در داستان، نام دخترِ کژال است.
کابوک: کبوتر؛ در داستان، نام یکی از خویشاوندان کژال است.
روله: فرزند
هه ژار: هَژار خوانده می شود: بیچاره، تهیدست؛ در اینجا، نام قهرمان
داستان است.
دایه: مادر
1به نظر شما کدام یک از شخصیّت های داستان، اهمیّت بیشتری دارد، چرا؟
٢ اگر شما به جای نویسنده بودید، داستان را چگونه تمام می کردید؟
معنی لغات
لپ: گونه
قنداقه:پارچه ای که نوزاد را در آن می پیچند
روله:فرزند به زبان کردی
گالش:نوعی کفش قدیمی زنانه (کفش لاستیکی )
خیش :وسیله ای برای شخم زدن/گاو اهن
پاره ی تن :فرزند عزیز(کنایه)
مویه : گریه کردن
مویه کنان :گریه کنان
زار زدن:گریه کردن
دایه : مادر
هراسان: ترسان
دندان برسر دندان ساییدن :کنایه از خشمگین بودن
خرناسه :صدایی که در حالت خواب از گلو بیرون می اید .
معطل : منتظر /بی کار / بلا تکلیف
مجال : فرصت/وقت لازم
زل زدن : خیره شدن
پا برهنه : بدون کفش
تقلا : کوشش /تلاش
هق هق: صدای بریده بریده ی گریه طولانی
خشکش زد : مات و مبهوت شد
برچسب : خوانیکژال, نویسنده : 0adabyat1 بازدید : 4589